مرتضي ابراهيمي رستاقي * عليرضا اسدي اتوئي **
مقدمه
سرآغاز مديريت دولتي جنگلهاي ايران به سال 1297 هجري- خورشيدي باز مي گردد و تا قبل از آن دولت توجهي به جنگلها اعم از جنگلهاي شمال يا خارج از شمال كشور نداشته است . در سال 1297 دستور تفكيك جنگلهاي دولتي از جنگلهاي اربابي صادر شد . در سال 1299 و در چارچوب وزارت فلاحت و عامه تشكيلات اوليه مديريت جنگلهاي شمال كشور شكل گرفت كه وظيفه آن نقشه برداري و تفكيك جنگلهاي خالصه از جنگلهاي شخصي بود.در سال 1303 تشكيلاتي كه مدتها ساختار اصلي مديريت جنگل بود بوجود آمد .
شرط صدور اجازه قطع درختان, ممنوعيت تفكيك جنگلها به اراضي زراعي, محدوديت سطح قطع درختان, تدوين ضوابط فني قطع درختان, نهالكاري, … از جمله مصوبات تشكيلات مذكور بود . در سال 1317 در اداره امور كشاورزي به رياست آقاي مهندس بيات دايره اي بنام دايره جنگل تأسيس كه تصدي آن در سال 1318 به شادروان مهندس كريم ساعي واگذار گرديد.
در سال 1321 در وزارت كشاورزي جديدالتأسيس اداره كل جنگلها با چهار سازمان براي گيلان, شهسوار, مازندران و گرگان به وجود آمد. در سال 1327 با تصويب دولت بنگاه جنگلها بمنظور حفظ و حراست جنگلها تشكيل و در خارج از شمال نيز در تعدادي از شهرها پاسگاههاي وصول عدايد محصولات جنگلي ايجاد و در استان خراسان سازمان مقدماتي سرجنگلداري شكل گرفت .
تا سال 1338 كه بنگاه جنگلها به سازمان جنگلباني ايران تبديل شد اداره و مديريت جنگلها بر محور حفاظت فيزيكي استوار بوده و در كنار آن به مسائل موردي فني نيز توجه مي شد . از سال مذكور تهيه و اجراي طرحهاي جنگلداري مدون و مصوب در دستور كار قرار گرفت كه در واقع مي بايد اين سال را سرآغاز مديريت علمي جنگلهاي كشور تلقي نمود . طرحهاي جنگلداري در طي قريب به نيم قرن سير تحولاتي داشته كه درادامه در دو بخش جنگلهاي شمال و خارج از شمال كشور به اجمال ارائه مي شود .
الف- جنگلهاي شمال كشور
روند تحولات طرحهاي جنگلداري در جنگلهاي شمال يا جنگلهاي خزري در دو دوره زماني 1338 لغايت 1370 و 1370 تاكنون قابل بررسي است .
1- دوره زماني 1338 لغايت 1370
با تصويب قانون الزام بهره برداري جنگل در چارچوب طرح جنگلداري مصوب, نخستين طرح جنگلداري در جنگلهاي شمال در سال 1338 تهيه گرديد. در سال جهت تعيين نظام هاي جنگلداري و شيوه هاي جنگل شناسي شورايعالي جنگل, مرتع و خاك تشكيل گرديد, شوراي پيش گفته با همكاري كارشناسان كشورهاي اروپائي به ويژه كشور فرانسه روش هاي جنگلداري براي مديريت و اداره جنگل ها در چارچوب طرحهاي جنگلداري را مشخص نمودند به طوريكه براي جنگلهاي جلگه اي روش هاي شاخه زاد و شاخه و دانه زاد و جنگلهاي توليدي در اراضي ناهموار تا شيب 40 درجه روش جنگلداري دانه زاد ناهمسال و شيوه جنگل شناسي تدريجي- پناهي و جنگلهاي با شيب 40 تا 60 درجه نظام جنگلداري دانه زاد ناهمسال و شيوه جنگل شناسي تك گزيني و جنگلهاي با شيب بيش از 60 درجه طرحهاي حفاظتي و حمايتي پيشنهاد گرديد . با توجه به اينكه هدف عمده از اجراي طرحهاي ياد شده برداشت چوب با رويكرد اقتصادي بوده و از طرفي حضور دام و دامداري در عرصه جنگل به عنوان معضل مطرح بوده بنابراين سياست عام جنگلداري در جنگلهاي شمال دانه زاد ناهمسال با شيوه تدريجي- پناهي و دانگ واحد تعيين شده است و تنها در طرح جنگلدراي ناو اسالم جنگلداري دانه زاد نيمه همسال و به ندرت در برخي از طرحهاي جنگلداري نظير دارابكلا و ليوان بنفش تهيه جنگلدراي دانه زاد ناهمسال اعمال شده است . قابل ذكر است كه با توجه به مشكلات اجتماعي و اقتصادي در اجراي طرحهاي جنگلدراي, پس از پيروزي انقلاب مطالعه بخش اجتماعي و اقتصادي مورد توجه ويژه قرار گرفت .
2- دوره زماني 1370 تاكنون
تجارب طولاني مدت اجراي طرحهاي جنگلداري به روش دانه زاد همسال و شيوه تدريجي- پناهي و ناكامي اين شيوه در اجراي كامل موازين فني آن بدلايل متعدد از جمله شاخص نامعقول شيب به عنوان تنها عامل گزينش روش جنگلداري, شرايط اكولوژيكي و ساختار جنگلهاي شمال مبتني بر وجود اراضي ناهموار با تيپ هاي متنوع خاك, گونه هاي درختي متنوع با خواهش هاي اكولوژيك متفاوت و گاه متضاد با ساختار ناهمسالي طبيعي, وجود معضلات اجتماعي به ويژه حضور دام و جنگل نشينان, ناكافي بودن امكانات فني و مالي مجريان در اجراي بهينه بهره برداري متراكم و متمركز در واحد سطح منجر به تغيير ديدگاه جنگلداري در جنگلهاي شمال كشور گرديده است . مضاف بر اينكه توجه به حفظ ارزش هاي اكولوژيكي و ارجحيت آن بر ارزش هاي اقتصادي, ناكامي جنگلداري كلاسيك در كشورهاي توسعه يافته اروپائي, برداشت متمركز در واحد سطح طي دو قرن موجب تغيير نگرش كارشناسان داخلي و خارجي براساس مديريت علمي متناسب با شرايط اكولوژيكي جنگل ها و شناخت ژرف تر درخصوص اصول و قوانين حاكم بر جنگلهاي بكر گرديد و جنگلداري همگام با طبيعت به مثابه انديشه و ديدگاهي علمي و فني نوين در مديريت جنلگها مطرح گرديد و لذا از ابتداي دهه 1370 طرحهاي جنگلداري شمال كشور با نظام جنگلداري دانه زاد ناهمسال و شيوه هاي مختلف تك گزيني تهيه و يا در طرحهاي فعال در چارچوب روش جديد تجديد نظر گرديد . تغيير نگرش مبتني بر جهت گيري جنگلداري دانه زاد همسال به دانه زاد ناهمسال موجد ديدگاههاي تكميلي نويني نيز بوده است, تعديل امكان برداشت در طرحهاي جنگلدراي, مطالعه و ارائه برنامه درخصوص خدمات توليدي غيرچوبي جنگل, تقدم دسترسي به قطعات مورد بهره برداري با احداث و توسعه شبكه جاده هاي جنگلي, اولويت تأمين امر حفاظت فيزيكي و فني, تسريع در خروج دام و جنگل نشينان و ارتقاي كيفي جنگلهاي موجود از جمله تدابير فني مكمل بر تغيير نگرش جنگلداري در جنگلهاي شمال كشور بوده است .
ب- جنگلهاي خارج از شمال
جنگلهاي خارج از شمال در اصطلاح به جنگلهاي خارج از نيم رخ شمالي رشته كوه البرز شامل جنلگهاي ارسباران, زاگرس, ايران و توراني و خليج و عماني اطلاق مي گردد. از آغاز مديريت دولتي جنگلها نيز جنگلهاي خارج از شمال به دليل غيرتجاري بودن كمتر مورد توجه قرار داشته است تا سال 1338 كه مقارن است با تشكيل سازمان جنگلباني ايران اقدامات انجام گرفته درخصوص جنگلهاي خارج از شمال پراكنده و موردي است از جمله ايجاد پاسگاههاي اخذ عوايد محصولات جنگلي, پيوند درختان پسته و بادام شيرين بر روي گونه هاي بنه و بادامك, گزارشات موردي, … پس از شروع تهيه طرحهاي جنگلداري در شمال كشور با اندكي تأخير تهيه طرح در جنگلهاي خارج از شمال نيز آغاز شد كه تاكنون فراز و فرودهاي قابل ملاحظه اي را شاهد بوده است, سير تحولات تهيه طرح در جنگلهاي خارج از شمال در سه دوره زماني عمده به شرح زير قابل تفكيك و بررسي است .
1- دوره زماني 1342 لغايت 1351
اوايل دهه 1340 سازمان جنگلباني ايران امر تهيه طرح را به جنگلهاي خارج از شمال تسري داد و در شروع تهيه طرح جنگلهاي زاگرس و ارسباران مورد توجه قرار گرفت, از آنجائيكه تهيه ذغال به صورت سنتي در جنگلهاي ياد شده رواج داشته جهت ساماندهي به امر ذغالگيري و افزايش راندمان توليد ذغال، تهيه و اجراي طرحهاي ذغالگيري در دستور كار قرار گرفت و تا لغايت سال 1351 طرحهاي متعدد ذغالگيري در دو منطقه زاگرس و ارسباران تهيه و برخي از طرحهاي تهيه شده به مورد اجرا گذاشته شد . در چارچوب اين طرحها آماربرداري عمدتاً به روش نواري با شدت 5 درصد صورت گرفته و سري مورد عمل به تعدادي برداشتگاه (عموماً ده برداشتگاه) تقسيم و در هر برداشتگاه حدود موجودي سرپا به شيوه تك گزيني طي دوره دهساله در برنامه بهره برداري قرار گرفت . تهيه و اجراي اين طرحها كه متناسب با جنگلهاي تخريب يافته به ويژه زاگرس نبوده است خوشبختانه از سال 1352 متوقف گرديده است .
2- دوره زماني 1352 لغايت 1374
با توقف طرحهاي ذغالگيري از سال 1352 تهيه طرحهاي جنگلداري قرق و احياء به منظور حفاظت و بازسازي جنگلهاي مخروبه شروع شد, عمليات اساسي تهيه طرح جنگلداري قرق و احياء مشابه جنگلهاي خزري اعمال گرديد و تا سال 1357 بالغ بر 480 هزار هكتار طرح در جنگلهاي خارج از شمال تهيه گرديد . مشكلات حاد اجتماعي و اقتصادي و و ابستگي شديد جنگل نشينان به جنگل و عرصه آن كه دامداري ساختار اصلي اقتصادي مناطق جنگلي را تشكيل مي داده مانع از اجراي كامل و موفقيت آميز طرحها بود به طوري كه معدودي از طرحها آن هم به صورت ناقص به مورد اجرا گذاشته شد . پس از پيروزي انقلاب و از اوايل دهه 1360 مطالعات بخش اجتماعي و اقتصادي, جهت رفع تنگناهاي اجرائي به مطالعات تهيه طرح افزوده شد اما درعمل تغييرات معني داري در ارائه برنامه ها و پروژه هاي اجرائي اعمال نگرديد و لذا اجراي اين طرحها نيز قرين توفيق نگرديد . از سال 1364 در كنار طرحهاي جنگلداري قرق و احياء تهيه طرح بهره برداري سقزاز درختان بنه شروع كه در چارچوب آن برنامه ها احيائي نيز پيش بيني گرديده بود اما دراين طرحها نيز برنامه بهره برداري اجرا ولي عمليات اجرائي ميسر نگرديد .
3- دوره زماني 1357 تاكنون
پس از ناكامي در اجراي طرحهاي برشمرده در سال 1375 توجه سازمان جنگلها و مراتع كشور بيش از پيش معطوف جنگلهاي خارج از شمال گرديد و حتي براي واحدهاي ستادي ذيربط جهت ارائه طرحها و برنامه هاي كارآمد ضرب الاجل تعيين شد . معاونت وقت امور جنگل با بازنگري طرحهاي قبلي, غير اقتصادي بودن اجراي طرحها, پراكنده كاري, اجراي صرف دولتي و عدم دخالت مردم در اجراي طرحها را دلايل عمده ناكامي اجراي طرحها برشمرده و تهيه و اجراي طرحهاي مديريت منابع جنگلي را پيشنهاد نمود, در چارچوب اين طرحها مطالعات جامع حوضه هاي آبخيز جنگلي, شناسائي خدمات توليدي غيرچوبي اكوسيستم جنگلي, اعمال واحدهاي عرفي در تقسيمات ارضي طرح به عنوان واحد برنامه ريزي, واگذاري اجراي طرحها به تشكل هاي مردمي متشكل از ذينفع هاي عرفي و نظارت دولتي بر اجراي طرحها لحاظ گرديده بود . تهيه و اجراي اين طرحها در آغاز با استقبال و اقبال مردمي مواجه بوده و ضمن اينكه در ادامه نيازمند رفع كاستي ها و نواقص به دليل شتابزدگي شروع كار بوده است, متأسفانه با ظهور و محوري شدن طرحهائي نظير طوبي و نهضت سبز طرح مديريت منابع جنگلي مرتعي معوق و سپس به صورت كمرنگ پيگيري شد . در ادامه فعاليت ها در چارچوب صيانت جنگلهاي زاگرس تهيه طرح جنگلداري چند منظوره در دستور كار مديريت جنگلهاي خارج از شمال قرار گرفت . اهداف و ديدگاههاي كلي طرح جنگلداري چند منظوره مشابه طرح مديريت منابع جنگلي است و اميد مي رود با پيگيري هاي مجدانه اجراي طرحهاي جنگداري خارج از شمال قرين توفيق گردد .